جدیدا به جای کلمه هاپو...اژدها رو به کار میبرم...:ی
یه جیغ بنفش...هیشکی طرف من نیاداااااااا...من اژدها شدم...و اهالی خانه تر تر در اوج عصبانیت بنده میخندن....
گویند سنگ لعل شود در مقام صبر...آری شود ولیک به خون جگر شود
پیام های کوتاه
طبقه بندی موضوعی
-
خاطرات
(۱۲) -
شعرهای ناب
(۱) -
دل نوشته
(۳) -
میوه های دلم
(۱)
بایگانی
- فروردين ۱۳۹۵ (۲)
- بهمن ۱۳۹۴ (۱)
- دی ۱۳۹۴ (۴)
- آذر ۱۳۹۴ (۱)
- آبان ۱۳۹۴ (۳)
- مهر ۱۳۹۴ (۱)
- شهریور ۱۳۹۴ (۳)
- مرداد ۱۳۹۴ (۱)
- تیر ۱۳۹۴ (۹)
- خرداد ۱۳۹۴ (۱۳)
- تیر ۱۳۹۳ (۱)
آخرین مطالب
-
۹۵/۰۱/۲۶رفتم که برم
-
۹۵/۰۱/۲۵کوچ...
-
۹۴/۱۱/۰۵الله...
-
۹۴/۱۰/۱۹قدیما یادش به خیر...
-
۹۴/۱۰/۱۵پیاده روی
-
۹۴/۱۰/۱۱مهمان حبیب خداست...
-
۹۴/۱۰/۰۸حلمای یک ساله...
-
۹۴/۰۹/۱۵...
-
۹۴/۰۸/۳۰صدای خوش بابا
-
۹۴/۰۸/۲۸از همه جا...
سلام ...
منزل نو مبارک ...
اینجا چرا شکلک نداره ... لفطن سفارش بدین (لبخندی که دندوناش سفید کرده )
هاهاهاهاااااااااااا....ایول دوس دارم....
مستر اچ هم گاهی به شوخی به من میگه عجب اژدهایی هستیا!!!! نکنه منظورش هاپوهه؟!!!!! باید ته توی قضیه رو در بیارم مشکوک شد!!!!!! :دی
ولی من عصبانی که هستم هیچی نمی گم! دور و بریا از این سکوتم و یه نگاه به چهره ام ماست ها رو کیسه می کنن و در میرن! به همین برکت قسم.. :))
وبلاگ خوبی دارید به منم سر بزنید اگه خواستید لینک کنید تا لینکتون کنم