دل خاکـــــی

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر...آری شود ولیک به خون جگر شود

گویند سنگ لعل شود در مقام صبر...آری شود ولیک به خون جگر شود

دل خاکـــــی
دنبال کنندگان ۲ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
پیام های کوتاه
  • ۲۵ فروردين ۹۵ , ۰۶:۱۲
    کوچ...
  • ۱ تیر ۹۴ , ۱۶:۳۷
    ...
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
  • ۹۴/۰۹/۱۵
    ...

جشن

جشن داریم...قرار بود سه شنبه باشه...شب نیمه شعبان...اما خب همسایه مون عروسی دعوت داشتن...انداختیم امروز...

سه ساله که نهان هم کنارم بود...امسال درگیر مراسم جشن باهم بودنشون هستن...پارسال هم که مامان و بابام بودن...امسال هم درگیر دکتر رفتن های بابا هستن...صبح مثه گیج ها بودم نمیدونستم کارهارو از کجا شروع کنم...خلاصه از صبح مشغول بدو بدو هستم...الانم مثلا دارم استراحت میکنم...موقع پیچیدن مشکل گشا ها بازم اولین نفر یاد ناهید افتادم...بعد مه سو...بعدم تک تک دوستان...به یادتون بودم...ان شالله به حاجت های دلتون برسین...


اقا جانم...نمیدونم چه طور ازتون تشکر کنم...با اینهمه رو سیاهی و گناهکار بودنم...ممنونم که لیاقت دادین میزبان مهمان های شما باشم...


  • دیوونه مهربون

نظرات  (۶)

خو می دونی مشکل چی بود؟ مشکل این بود که شما آدرس رو از طرف خیابون فین داده بودی:)) نمی دونستم حقیقتش اینقدر نزدیکه اگر می دونستم همون یه تیکه رو هم پیاده می اومدم خخخخ :)))
پاسخ:
خب ادرس اصلی از اونور دیگه:D
باید از چهار جهت ادرس میدادم...
آژانسه رو نگو که خیلی دست و پا چلفتی بود کلی از تو آینه چش چرونی کرد تلافیشم خدا حالشو گرفت و انداختش تو جوب:))
پاسخ:
:D
چشم چرونی داره همه گیر میشه...
نچ یه تعداد برگه امتحانی داشتم رفتم تحویل دادم.. ساق دست ها رو رفتم عوض کردم.. از کمال الملک پیاده اومدم چهارراه.. از چهارراه پیاده اومدم میدون امام حسین.. همون ملامحسن گل و شیرینی و بعدشم چون پاها داغون بود به خاطر تاول ها آژانس و خونه شما.. :))
پاسخ:
خسته نباشی واقعا...کل راهو پیاده اومده بودی..از ملامحسن از کنار فروشگاه تونل میومدی...5 دقیقه راهه...
راستش این کامنته رو که گذاشتم بعدش یخده فکر کردم روی متن پستت و پشیمون شدم از تصمیمم و پاشدم راه افتادم. دیروز ساعت چهار و نیم از خونه اومده بودم بیرون خخخ 
پاسخ:
اونوقت تو اون گرما چی میکردی اینهمه دیر رسیدی؟نکنه اژانسه بدجوری تو جوب افتاده بود:D

چقد خوبه جشن دارین تو این روز عزیز.....مرسی به یادم بودی مهربون...بوسسسسسسسسسس

پاسخ:
فدات...
:-*
من یکی که اصن شانس ندارم جون تو.. یه هفته است دارم ذوق از خودم در می کنم برای امروز اما مشکل پش اومده و شرمنده گل روت شدم و نمی تونم بیام.. انشاءالله یه روز قرار می ذارم خفتت می کنم اختصاصی، سهم آجیل من رو هم کنار گذاشتی که گذاشتی اگه نذاری خودتو و لپای حلما رو آجیل می کنم به همین برکت:))
پاسخ:
شانس م داری...بیا بگو ببینم چی شد که جور شد اومدی:D

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی